کد مطلب: 172594
«خط حزب‌الله» منتشر کرد
روايت رهبر انقلاب درباره سلمان فارسي با ذکر حديثي از امام صادق(ع)/ چرا اهل بيت سلمانِ محمد(ص) را دوست داشتند
تاریخ انتشار : 1396/11/05 03:52:31
نمایش : 1507
رهبر انقلاب در ابتداي درس خارج روز دوشنبه مورخ 2 بهمن‌ماه، به ذکر حديثي(1) از امام صادق(ع)، درباره خصوصيات جناب سلمان فارسي پرداختند.

به گزارش هفت چشمه به نقل از  فارس، نشريه «خط حزب‌الله» در صدوهجدهمين شماره خود با انتشار خبر ويژه‌اي از شرح حديث درس خارج رهبر انقلاب نوشت:

حضرت آيت الله خامنه‌اي رهبر انقلاب در ابتداي درس خارج روز دوشنبه مورخ 2 بهمن‌ماه، به ذکر حديثي(1) از امام صادق(ع)، درباره خصوصيات جناب سلمان فارسي پرداختند. نظر به اينکه اين حديث مي‌تواند الگويي اخلاقي و رفتاري براي نيروهاي مؤمن و انقلابي باشد، خط حزب‌الله براي اولين‌بار آن را منتشر مي‌کند.

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم. الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين. «عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ الصّادِق (عليه‌السّلام): ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ يا سَيِّدي ذِکرَ سَلمانَ الفارسي»، راوي مي‌گويد چقدر من زياد مي‌شنوم از شما که نام سلمان را مي‌بريد و از او ياد مي‌کنيد. معلوم مي‌شود که حضرت [امام صادق (عليه‌السّلام)] مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبي را مي‌فرموده‌اند. اين شخص تعجّب مي‌کند که چيست که اينقدر موجب شده شما به او توجّه داريد، يا شايد مثلاً به او محبّت داريد و از اين قبيل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسي» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدي»، يعني نسبتِ او، فراتر از نسبت قومي و ميهني است؛ نسبت ديني است. اين البتّه به هيچ‌وجه، طعن به قوم فارس نيست؛ پيغمبر اکرم و ائمّه (عليهم‌السّلام) از فارس - مردم ايران- تمجيد کردند، تعريف کردند؛ در اين که ترديدي نيست. مي‌خواهد بفرمايد که اين شخص، فراتر و بالاتر از اين است که به نسبتِ قومي شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقيده و دين و پيامبر است؛ او کأنّه –مثلاً- فرزند پيغمبر است.

 

«أَ تَدري ما کَثرَةُ ذِکري لَه؟» [حضرت فرمود] مي‌داني چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصيّت در سلمان بود که اين موجب مي‌شود که من او را زياد ياد کنم و نام او را ببرم -لابد مثلاً- اجلال کنم او را، تعظيم کنم او را يا محبّت به او بورزم. «أَحَدُها: ايثارُه هَوي أَميرِالمُؤمِنين (عليه‌السّلام) عَلي هَوي نَفسِه»، چيست آن سه خصلت؟ يکي‌اش اين است: ميل اميرالمؤمنين را بر ميلِ خود غلبه مي‌داد. از اين معلوم مي‌شود که بيش از يک بار چنين چيزي اتّفاق افتاده که حضرت چيزي را اراده کردند، سلمان چيز ديگري در دل خود و در ذهن خود مي‌خواسته است وليکن ميل و هواي اميرالمؤمنين را  -«هَوي» يعني ميل- بر ميل خود ترجيح داده است. ببينيد مقام اميرالمؤمنين را؛ حالا البتّه اينها که گوشه‌وکنارهاي آن عظمت و آن جلالت الهي و ملکوتي و جبروتي است ولي خب، اينها همه، هرکدام يک نشانه است.

«وَ الثّانيَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختيارُه اِيّاهُم عَلي أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم:] فقرا را دوست مي‌داشت. بعضي‌ها از طبقه‌ي مستضعف جامعه اصلاً بدشان مي‌آيد؛ حاضر نيستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها مي‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست مي‌داشت، آنها را بر اهل ثروت ترجيح مي‌داد. اگر فرض بفرماييد در يک جايي امر داير بود بين يک سرمايه‌دارِ محترمِ خيلي پول‌داري يا يک فقيري، يا بايد مثلاً خانه‌ي اين برود يا خانه‌ي آن برود، يا بايد به اين سلام کند يا بايد به آن سلام کند، اين فقير را بر آن غني ترجيح مي‌داد؛ اينها درس است ديگر. ما طلبه‌ها، ما جامعه‌ي روحانيّت و علمي، يکي از خصوصيّات‌مان از اوّل همين بوده است که با ضعفا و طبقه‌ي ضِعاف نزديک بوده‌ايم؛ اين خيلي امتياز بزرگي است. بله، گاهي پول‌دارها ممکن بود سراغ يک عالمي هم بيايند، او هم يک احترامي بکند امّا معاشرت روحانيّون ما، علماي ما، مراجع ما، ائمّه‌‌ي جماعت ما -علمائي که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقير و زير متوسّط بوده است؛ اين خيلي چيز مهمّي است؛ اين را بايد نگه بداريم. حالا که علما و روحانيّت، به يک موقعيّتي در عالم سياست دست پيدا کرده‌اند، نبايد آنچه را تاريخچه‌ي ما و سنّت کهن ما است از دست بدهيم. اينکه در يک شهري يک عالمي مثلاً باشد، [ولي] بين مردم معروف باشد که ايشان با تجّار و با پول‌دارها و با باغ‌دارها و مانند اينها [اُنس دارد] - مهماني خانه‌ي اين؛ مهماني در باغ آن- امّا با فقرا نه، اُنسي ندارد؛ اين چيز خوبي نيست. اين هم يک خصوصيّت.

«وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، يکي هم اين [سوّمي]: جناب سلمان علم را دوست مي‌داشت، علما را دوست مي‌داشت. اين سه خصوصيّت در اين بزرگوار، موجب مي‌شود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرايش پيدا کند، محبّت -يا تجليل و تعظيم- نسبت به او بکند. «إِنَّ سَلمانَ کانَ عَبداً صالِحاً حَنيفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکين»، [مي‌فرمايند: سلمان بنده‌ي صالحِ حنيفِ مسلمان است و از مشرکين نيست.]

1) امالي طوسي، مجلس پنجم، ص 133

انتهاي پيام/ز

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg